گفتمان

گفتمان یکی دیگر از راهکارهای منتور برای توسعه ی کسب و کار با رویکردهایی متمایز است. این برنامه برای متخصصان، کارآفرینان با حضور متفکران حوزه کسب و کار برگزار می شود.

پیشینه گفتمان

دانشواژه گفتمان ( Discourse ) که گاهی از آن با عناوین گفتار، سخن، کلام، گفته نیز یاد شده است، برای نخستین بار توسط زلیک هریس ( ۱۹۵۲ ) زبان‌شناس نامی، در مقاله‌ای با عنوان “تحلیل گفتمان” بکار برده شد. پس از آن کم‌کم انگاره گفتمان به حوزه‌هایی از علوم انسانی، نظیر علوم اجتماعی، علوم سیاسی، فلسفه و روانشناسی اجتماعی، زبا ن‌شناسی نوین، ادبیات و… تسری یافت. متعاقب آن تعریف و تبیین نظریه گفتمان با ابهامات و اغتشاشات مفهومی فراوانی روبرو گردید. صرف نظر از ریشه‌های تاریخی این مفهوم که می‌توان آن را تا متون کلاسیک یونان دنبال کرد، تعریف جدید از آن، نزد اندیشمندان متعدد به مدلول‌های متنوعی رجوع می‌دهد؛ به‌طوری که هر یک از این افراد مفهوم خاص خود را در این واژه برجسته کرده و به آن پرداخته اند. گفتگو ( Dialog ) شرط مقدماتی هر گفتمان به شمار، می‌رود : هر نوع گفتار، کلام یا نوشتار، جریانی اجتماعی محسوب می‌شوند؛ به عبارت دیگر، دارای سرشت، ماهیت و ساختار اجتماعی هستند. گفتمان‌ها حسب مکان و زمان تفاوت می‌کنند. در هر کشور گفتمان‌های متفاوت وجود دارد، علاوه بر آن در داخل هر کشور نیز گفتمان‌ها با هم تفاوت دارند. گفتمان‌ها با توجه به انواع نهادها و زمینه‌های اجتماعی متفاوتی که در آنها شکل می‌گیرند و نیز با توجه به موقعیت، جایگاه و شان افراد و کارگزاران سخنگو، مولف و نویسنده و یا مخاطبین آنان فرق می‌کنند. بنابراین، زمینه و بستر گفتمان، جریانی همگن، واحد و یک دست نیست.می توان گفتمان را پدیده، مقوله یا جریانی اجتماعی دانست و به قولی : گفتمان، جریان و بستری است که دارای زمینه‌ای اجتماعی است. اظهارات و مطالب بیان شده، گزاره‌ها ( Statements ) و قضایای ( Premises ) مطرح شده، کلمات و عبارات مورد استفاده و معانی آنها جملگی بستگی به این نکته دارند که احکام و مطالب بیان شده، گزاره‌های ایجابی و سلبی، قضایای مفروض و… کی؟ کجا؟ چه‌گونه؟ توسط چه کسی؟ یا علیه چه چیزی یا چه کسی؟ با چه انگیزه و قصدی طرح و صورت‌بندی می‌گردند.

زمانی که داریوش آشوری واژه‌ی گفتمان را به عنوان معادل دیسکورس (Discourse) می‌ساخت، احتمالاً انتظار نداشت که آن را تا این حد فراگیر و در نوشته‌ها و گفتارهای روزمره هم ببیند و بخواند. او – چنانکه خود می‌گوید – گفتمان را مانند ساختمان و زایمان با پسوندِ مان ساخته است؛ چون واژه‌هایی که با این پسوند ساخته می‌شوند، به فعلی با محصول و دستاورد مشخص، اشاره دارند (پسوندِ اسم‌سازِ بیان‌گرِ حاصلِ یک فعل).

بی گمان یكی از پركارترین و مناقشه انگیزترین واژگان در سالیان اخیر، «گفتمان» است كه در شاخه های مختلف معرفتی به كار رفته و مشتاقان بسیاری یافته است ولی در علوم سیاسی و در فلسفه بیش از سایر شاخه ها، مورد اقبال و توجه واقع شده است. شاید به این دلیل كه در روزگار ما این واژه با مفهوم «قدرت» گره خورده است. به ویژه در نزد فیلسوفانی چون میشل فوكو این اصطلاح چنان با قدرت در آمیخته كه گاهی با آن مترادف می شود. او كه سالهای زیادی را وقف گفتمان نمود، در اوج كار و كمالش (1977) چنین گفت: «اكنون از خود می پرسم كه در «تاریخ دیوانگی» یا «زایش درمانگاه» از چه چیزی جز قدرت حرف زده ام.»

گفتنی است كه مباحث مربوط به گفتمان به طور كلی در روزگار ما تحت نفوذ و سیطره علمی و معنوی فوكو بوده و رابطه مستحكم خویش را با قدرت و به بیان دیگر با سیاست هرگز سست نكرده است. در نزد كسانی كه از دید زبان شناسانه به گفتمان نگریسته اند، باز در نهایت آن خط و ربط سیاسی در آثار و افكارشان مشاهده می شود.
گفتمان در لغت به چند معنی آمده است: مباحثه و مجادله، مسیر و جریان و راه و روش، گفتگو و مكالمه، عمل، قانون،‌پرده نمایش، نماد، قدرت، توان و استعداد تفكر و… اما این واژه همین كه وارد متون تخصصی می شود و مفهوم اصطلاحی به خود می گیرد، پیچیده تر و گسترده تر می شود.

کاربردهای نادرست گفتمان

نظریه گفتمان به [بررسى] نقش اَعمال و عقاید اجتماعى معنادار در زندگى سیاسى مى‏پردازد. این نظریه روشى را که نظام‏هاى معنایى (گفتمان‏ها) طرز آگاهى یافتن مردم از
نقش‏هایشان در جامعه را شکل مى‏دهند بررسى مى‏کند و به تجزیه و تحلیل شیوه تأثیرگذارى این نظام‏هاى معنایى یا گفتمان‏ها بر فعالیت‏هاى سیاسى مى‏پردازد. گفتمان‏ها
را نباید ایدئولوژى، به مفهوم سنتى و محدود آن (یعنى مجموعه عقایدى که به وسیله آن عاملان اجتماعى، اعمال اجتماعى سازمان یافته‏شان را توجیه و تشریح مى‏کنند)
پنداشت. مفهوم گفتمان در برگیرنده همه انواع اعمال سیاسى و اجتماعى است ؛ از جمله نهادها و سازمان‏ها. شکل‌های نادرست متنوعی برای واژه‌ی گفتمان وجود دارد. کم نیستند کسانی که گفتمان را معادل گفتگو به کار می‌برند. مثلاً می‌گویند که ما نیازمند گفتمان هستیم. یا در اشتباهی واضح‌تر، می‌گویند:

بیایید با هم گفتمان کنیم. مهم است به خاطر داشته باشیم که گفتمان شکلِ فاخر و آبرومند و رسمیِ گفتگو کردن نیست. بلکه واژه‌ی متفاوتی است که به مفهومی دیگر اشاره دارد. در زبان فارسی برخی از رایج‌ترین کاربردهای گفتمان را در ادبیات سیاسی مشاهده کرده‌ایم. به عنوان مثال، گفتمان اصول‌گرایی و گفتمان اصلاح‌طلبی از جمله شکل‌های درست استفاده از واژه‌ی گفتمان هستند. داریوش آشوری، گفتمان اسلام ناب محمدی را هم به عنوان یک مثال از کاربرد درست واژه‌ی گفتمان مطرح می‌کند.

عموماً در تجاوز مفهومی آشکار به پارادایم گفتمان!، آن را در معنای فهم متعارف ( عامیانه ) و انضمامی‌اش رواج داده‌اند. ما به‌طور روزمره بافته‌های کلامی و واژه‌های صوتی مبهمی نظیر گفتمان اصلاح‌طلبی، گفتمان اصول‌گرایی، گفتمان دموکراسی‌خواهی، گفتمان مطالبات‌محور، گفتمان حزبی، گفتمان مدرنیته، گفتمان پسامدرنیته و نظایر آن می‌شنویم. از طرفی غالباً در معنای همپرسه و یا دیالوگ استعمال می‌شود. لیکن خوانش انضمامی و دریافت تک‌سویانه از ایدئولوژی‌ها و مباحثات خاص مقولات تعمیم یافته غالب، به هیچ وجه با روح و کلیت مضمون گفتمان ( در معنای صحیح و آکادمی خودش ) همپوشانی نداشته و اصلاً موضوعیتی ندارند. وجه مشخصه اصلی اصطلاحات مبهم مذکور، بیان اندیشه‌ها، مفاهیم و مجموعه‌ای از نظریات متفرع است که اساساً “زبان”به مثابه مقوله‌ای بنیادین در گفتمان، در آن هیج جایگاه و کاربردی ندارد؛ بعنوان مثال، گفتمان دموکراسی در چارچوب اشاره به مجموعه‌ای از اندیشه‌ها، مضامین و مباحثات فلسفی که در این مفهوم، مضمر است بکار می‌رود؛ این درحالی‌ست که در این معنا هیچ خوانشی از شان و کاربرد زبان در آن نمود پیدا نمی‌کند. برساخت گفتمانی دموکراسی ( و نه گفتمان دموکراسی ) در چارچوب گفتمان سیاسی قابل فهم و کالبد شکافی است. به اجمال می‌توان اظهار داشت که گفتمان عبارت است از پیکربندی ساخت زبان در بافت. اگر بپذیریم که زبان محل اجماع جهان‌بینی‌ها، بافت تاریخی، قدرت و دیگر مولفه‌های اجتماعی ـ فرهنگی است، تحلیل انتقادی گفتمان ( Critical Discourse Analysis ) در پی آشکارسازی این روابط و به تعبیری گره‌گشایی از این بافته است. بستری همواره موجود که تنها روابط و گره‌های موجود در آن تغییر می‌کند. از این منظر شاید در بهترین قرائت تقلیل‌انگارانه از گفتمان، اصطلاحات فوق‌الذکر را بعنوان برساخت‌های گفتمانی بپذیریم. گفتمان‌ها را به شیوه‌ای درست می‌توان به گفتمان‌های سیاسی، علمی، رسانه‌ای، پزشکی، دینی و … دسته‌بندی کرد. به هرجهت به نظر می‌رسد کاربست آن متضمن تامل و تعمق بیشتری باشد.
از یک منظر ناچار از پذیرش این امر هستیم که سیال بودن خصیصه بنیادی گفتمان است. به همین جهت جای انکار نیست که گفتمان، مفهومی چندوجهی و اساسا توسعه نیافته، مبهم و مناقشه برانگیز است. با چنین رویکردی، در این نوشتار، تلاش می‌شود تا ـ به قصد شناخت وآشنایی مقدماتی ـ مقوله گفتمان و مبانی، موازین و آموزه‌های آن از چشم‌انداز متفکرین و اندیشه ورزان این حوزه، تشریح و بازشناخت گردد.

تحلیل گفتمان (Discourse analysis)

تحلیل گفتمان (Discourse analysis) رویکردی برای تحلیل متن، صدا یا نشانه‌های زبانی و علائم بااهمیت پیرامون یک رویداد می‌باشد. کاربردهای روش تحلیل گفتمان بسیار متنوع است و با توجه به موضوع مورد مطالعه قابل تبیین است. این روش در مدیریت و علوم اجتماعی در حوزه تحلیل کیفی و روش تحقیق کیفی دسته‌بندی می‌شود.

برای انجام مطالعات این حوزه می‌توان از محیط نرم‌افزار انویوو استفاده کرد. تحلیل گفتمان به گرایشی بین رشته‌ای علوم اجتماعی تبدیل شده است ریشه در جنبش انتقادی ادبیات، زبانشناسی (نشانه شناسی) تاویل گرایی، هرمنوتیک گادامر و تبار شناسی و دیرینه شناسی میشل فوکو دارد. بنیان‌های فکری تحلیل گفتمان فراتر از تحلیل متن یا نوشتار text analysis یا تحلیل گفتار است.

گفتمان مجموعه‌ای از گزاره‌هایی است که یک مفهوم کلی را در بر می‌گیرد. همچنین در تحلیل گفتمان فراتر از دیدگاه هارولد لاسول درباره تحلیل فرستنده، تحلیل پیام، تحلیل وسیله و تحلیل گیرنده به طور مجزا بحث می‌شود. تحلیل گفتمان در هرمنوتیک با ریشه‌های روانشناختی از دیدگاه شلایر ماخر و با ریشه‌های جامعه شناختی از نظریات گادامر بهره می‌گیرد. اساس هرمنوتیک گادامر تاکید دارد که مهنای متن می‌تواند مستقل از آگاهی فردی وجود داشته باشد. او معتقد به نظریه استقلال معنای ذاتی semantic autonomy است.

گفتمان‌شناسی یا تحلیل گفتمان یا تحلیل کلام اصطلاحی کلی برای اطلاق به مطالعاتی است که زبان نوشتاری، گفتاری یا نشانه‌ای یا هر گونه پدیدهٔ نشانه‌شناختی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند. تحلیل گفتمان معمولاً یکی از زیرشاخه‌های علم زبان‌شناسی شناخته می‌شود. موضوع تحلیل گفتمان (نقل قول، متن نوشته شده، گفتار، رویدادهای ارتباطی) در قالب رشته‌های منسجمی از تعدادی جمله، گزاره، عبارت، گفتار و مناظره تعریف می‌شوند. اغلب زبان شناسان، جریان استفاده از زبان را به جمله محدود می‌کنند ولی در تحلیل گفتمان این گونه نیست، بلکه به جای مثال‌های ابداعی، استفاده طبیعی از زبان را بررسی می‌کنند.

زبانشناسی تا حدودی به این حوزه نزدیک است با این تفاوت که در تحلیل گفتمان به جای ساختار متن در پی کشف ویژگی‌های اجتماعی-روان شناختی فرد / افراد هستیم. تحلیل گفتمان در زمینه‌های مختلف علوم انسانی و اجتماعی شامل زبان شناسی، علوم آموزشی، جامعه شناسی، انسان شناسی، مددکاری، روانشناسی شناختی، روانشناسی اجتماعی، مطالعات منطقه، مطالعات فرهنگی، روابط بین‌الملل، جغرافیای انسانی، مطالعات ارتباطی، مطالعات کتاب مقدس، و مطالعات ترجمه کاربرد دارد که هر کدام مفروضات، حوزه تحلیل و روش خود را دارند. دسته ی اخیر معتقد بودند که تحلیل گفتمان بیشتر به کارکرد یا ساختار جمله و کشف و توصیف روابط آن می‌پردازد. به عبارت دیگر این روش نزد این عده عبارت بود از شناخت رابطه جمله‌ها با یکدیگر و نگریستن به کل آن چیزی که نتیجه ی این روابط است.